playmate_p40

عمارت کیم ساعت ۲:۳۰
*تهیونگ با صورت زخمی و خونی، لباس پاره شده با لکه های خون و تنی داغون رسید عمارت انقدر عصبی و عجیب بود که هیچکس جرعت نکرد حتی بره سمتش قدم های محکمش کل عمارت رو به لرزه در میاورد اما برعکس قدم هاش قلب و دلش روحش سست و ویران بود رفت تو اتاقش نمیدونست چیکار کنه انگار مغزش دیگه کار نمیکرد خون به مغزش نمیرسید و زد هرچی دم دستش بود و شکوند صدای عربده اش همراه با گریه کل عمارت و فراگرفته بود هیچکی جرأت نداشت بره سمت اتاق هیچکی این ساید از کیم تهیونگ و ندیده بود هیچکس ....
بلاخره اجوما رفت‌ سمت اتاق تهیونگ ، چشمش به تهیونگ افتاد زخم های روی صورتش، پارگی لب و لباش، دست خونیش، و چشم گریونش
اجوما:تهیونگ پسرم اروم باش هیششش بیا اینجا پیشم بیینم چی شده عزیز دلم بیا اینجا
*تهیونگ نشست رو زمین سرش و بین دستاش و گرفت و گریه کرد
تهیونگ: همه چی تقصیر منه اجوما همه چی تو نمیدونی نمیدونی امشب چجوری با شنیدن همه اون حرفا و اتفاق ها نابود شدم نمیدونی چطوری خورد شدم و شکستم نمیدونی کوک بهم چه حرفایی زد ات و ندیدی زخم های روی بدنش کار من بود من.... منه کیم تهیونگ منی که ادعا میکنم ادعا میکنم..... کوک بهم گفت ات مرده بهم گفت دنبال کی میگردی؟ راست میگفت ات عوض شده بود دیگه نمیشناختمش بهم گفت ادما اسباب بازی دست تو نیستن که هر وقت خواستی بری سمتشون هر وقت نخواستی پرتشون کنی اون ور گفت من براش یه همبازی بچگی بودم که ۱۷ سال پیش براش مردم
●(همه حرفای کوک و برای اجوما تعریف کرد اجوما نمیدونست چی بگه از یه طرف حرف ات و و کوک درست و عین حقیقت بود از یه طرف تهیونگ مقصر بود ولی نه اونقدر زیاد که اونا میگفتن .... )
تهیونگ:هه چرا چیزی نمیگی اجوما؟البته حقم دلری چیزی نیست که بگی (پوزخندی زد و اشک از چشماش سرازیر شد )
اجوما:ادم باید اشتباهات خودشو بپذیره پسرم بدون که خیلی اشتباه کردی زیاده روی کردی
تهیونگ:......
اجوما:باید بهشون زمان بدی ولی در عین حال باید محتاط باشی خیلی محتاط اونا شبیه یه انبار باروت میمونن که همیشه منتظر یه جرقه از سمت تو ان
تهیونگ:از زمان میترسم ، میترسم زمان بگذره و از دستش بدم میترسم ... میترسمم (حرفشو خورد)
اجوما:دوسش داری؟
تهیونگ:.......
اجوما: کسی که یکی رو دوست داشته باشه موقعیت رفتار و حرف دیگران براش مهم نیست اگر عشقی در میون باشه اگر اونو فقط بخاد بدون توجه به هرچیزی برای به دست اوردنش جنگ به پا میکنه اگر کل دنیا هم بر علیه اون باشن اما عشقش نبست به معشوقش واقعی و حقیقی باشه هیچکی جلودارش نیست (اجوما اینو گفت و از اتاق رفت بیرون)
دیدگاه ها (۳)

playmate_p41

playmate_p42

playmate_p39

Playmate_p38

𝚙𝚊𝚛𝚛11سوهو.. عذر میخوام ات منو ببخش واستا تو الان داری داداش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط